- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
قدم هرجا گذاری خاک آن زر میشود قطعأ غلام حقله گوش تو ابوذر میشود قطعأ من از اُمِّ اَبیهـا بودنت فـهـمیدهام زهـرا کسی که دخترش باشی پیمبر میشود قطعأ تو هستی نفخۀ صور و تو هستی صور اسرافیل تو هر آنی بخواهی صبح محشر میشود قطعأ خودت که جای خود داری کنیز خانهات فضه ز نورش عالم امکان منوّر میشود قطعأ توئی زهره توئی زهرا توئی انسیة الحورا به حق مثل توئی هم کفو حیدر میشود قطعأ حسن از تو حسین از تو امامت جاری از نورت همین مطلب خودش تفسیر کوثر میشود قطعأ اگر یک آن نسیم افتد گذارش بر سر کویت فضای عالم امکان معـطر میشود قطعأ
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
نامِ زهرا که کوثرِ عشق است هـمـسرِ او دلاورِ عـشـق است دامـنـش گـر که باغِ زینب شد کـربـلایـش چـراغِ زیـنب شـد ای تـو بــانــوی آب و آئـیــنـه مِـهـرِ جـانت بـهـارِ هر سـیـنه بـاغِ دامن چـه پُـر ثـمـر داری یـازِده گــل تـو از پــدر داری مصحفِ نوری و علی نـوری گر چه انـسانی و ولی حـوری اسـمِ تـفـضـیـلِ حـق تعـالی ایی فـاطـر و فـاطـمـه و زهـرایـی فـاطـمه یعـنی بر عـلی جوشن شـمـعِ او تـا اِلَـی الاَبـد روشن آسـمـان غـرقِ در تـمـاشـایـت آب و آئـینه مـست و شـیـدایت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
شـبانه تـا که درِ رحـمتِ خـدا وا شد تـمام شـهـر، درون قـنوت او جا شد خـیـال کـردم، سـجـاده بـود، امـا نـه درِ بهـشت خدا بود نیـمه شب وا شد دوباره آیـنه در سجـدۀ عـمیـقی رفت و بین عرش، خدا غرق در تماشا شد چـکـید نـم نمِ بـاران به روی سجـاده و سـاحـلی که محـلِ نـزولِ دریـا شد بلند تا که شد از سجده؛ مرتضی را دید دوبـاره آیــنـه در آیــنـه هــویـدا شـد دوبـاره نـوبـتِ دیـدارِ سـورۀ کـوثـر دوبـاره نـوبتِ دیـدارِ نـقـطـۀ بـا شـد گـذاشت کـیـسۀ نـان را به شانۀ مولا میان کـوچه شـمـیمِ بهـشت، برپـا شد و باز کاسهای از اشک، پشت مولا ریخت دعـای بـدرقـۀ راه، اشـکِ زهـرا شد هـمیـشه میشد، زیـبا بـماند این دنـیا ولی چه حیف که هجده بهار زیبا شد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
عـزّتی دارم مـداوم از عـطـایِ فـاطـمه دولـتی پـایـنـده دارم از دعـایِ فـاطـمـه کـی سـزاوارِ غـلامیِ درِ این خـانـهام؟ آبـروهـا یـافـتـم از خـاکِ پـایِ فـاطـمـه تا که کوچک میشوم بیبی بزرگم میکند چون شرافـت داده ایزد بر گدایِ فاطمه ذکـرِ یا زهـراست درمـانِ تـمـامِ دردها من شـفـایم را گرفـتـم از دوایِ فـاطـمه گوهری در سینه دارم میدرخشد مثلِ ماه چیست آن گوهر بجز دّرِ ولایِ فاطمه؟ مخفی القدراست در دنیا، نمیداند کسی جز خدا و جز نبی؛ قدر و بهایِ فاطمه ما کجا و گـفتن از قـدّیسۀ هـفت آسـمان کـلّ قـرآن شد تـمـامـاً در ثـنـایِ فـاطمه معنی کوثر بغیر از حضرت صدیّقه نیست رونـقی دارد جهـان با بچّـههایِ فـاطمه کاش میشد لحظهها را وقفِ آن بانو کنم جانِ خود را هدیه کردم از برایِ فاطمه میزنم فـریاد نامـش را به امّـیدِ وصال میرسد بر گوشِ من آخر صدایِ فاطمه
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
یـا فـاطــمـه! تـجـلّـیِ انــوار کـبــریـا یا فـاطـمه! عـزیـزتـرین خـلـقتِ خـدا شکـر خـدا برای تو من خـادمی شدم دست خـودم نـبوده اگر فـاطـمی شدم نُطقم شکـسته نیست اگر پا شکـستهام از دردها به یُـمن دعـای تو رَسـتـهام در بیـن خـادمـان تو من دستِ آخـرم در حدّ وسـعِ خویش برای تو شاعرم بـانـو اگـر چه روسـیـهاَم از گـنـاههـا خـانـم! اگر چه گـمـشـدهام بـین راهها امّا به غـیـر تو نـزدم رو به زنـدگـی تسبـیحِ توست افـضلِ اعـمال بـنـدگی از ابر چـادرت بچکـد خـضرها بسی بیش از همه تویی که به فریاد میرسی «هذا محبُّ فاطـمه» سربـند انبـیاست ذات تو راز سرّی و پوشـیدۀ خداست کـیـفـیّـت قـدم زدنـت بـیـن کـوچـههـا معـلـوم میکـنـد که تویی معـدن حـیـا کیفـیّت حجاب تو در پیـش چشم کور معلوم میکند که تویی نورِ نـورِ نور کـم آوَرَد ز حـقّ ثـنـاگـویـیاَت زبـان الگو بگیرد از جَـنَمت صاحبالزّمان تو منحصر به فـردترین یار حـیدری تو اَقـرَب از همه به وجود پیـمـبـری مــزد رسـالـت نَـبـَـوی شـد مــودّتـت باشد بـهـای جـنّت الاَعـلـیٰ مـحـبّـتت پایم شکستهاست؛ امیدم به پای توست پا بر سرم گذار؛ وجودم برای توست ای کاش باشیام تو در این روزها نصیر امشب شفای نوکر خود از خدا بگیر
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلاماللهعلیها
مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نامِ فاطمهست احترامِ کعبه بعد از احترامِ فـاطمهست مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی چون أمیرالمؤمنین تنها امامِ فاطمهست در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد ذوالفـقارِ مرتضی محو قیامِ فاطمهست چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او روز و شب «نادعلی» ذکر مدامِ فاطمهست جذبۀ منظومۀ شمسی تبـسّم های اوست گرمی خورشید از لحن سلامِ فاطمهست غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی نیمۀ دیگر که نه! بیشک تمامِ فاطمهست در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست دوستی با شیعۀ حیدر مرامِ فاطمهست!
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
دوای درد دل خـسـتـۀ هـمه زهـراست هماره بر لب عشّاق؛ زمزمه زهراست اگر دوباره بپرسند: سرپـناه تو کیست؟ جواب آخر من بیمـقـدّمه "زهـراست"
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
چنان در سجدههایش استقامت میکند زهرا سر سجاده تدریس عبادت میکند زهـرا تبسم میکند حـیدر همین که گوشۀ خانه برای زینـبش قرآن تلاوت میکند زهرا علی را در خداوندش، خدا را در همانندش خدا را هر کجا باشد زیارت میکند زهرا عسل میریزد از نام علی، هنگام تسبیحش خدا را با علی گفتن ضیافت میکند زهرا به دارالحکمۀ زهرا خلافت میکند حیدر به دارالحکمۀ حیدر خلافت میکند زهرا برای شمع و پروانه که راه عشق میجویند کفایت میکند حیدر، کفایت میکند زهرا به یادش یاس میکارم معطر میشود روحم به دل حُب علی باشد سرایت میکند زهرا سوالی داشتم پرسیدم از تاریخ گریان شد و پاسخ داد احساس کسالت میکند زهرا به مجروحان جنگی سر زدم با درد میخوابند نمیدانم چگونه اسـتراحت میکند زهرا به کرسی شفاعت مینشیند با دلی پُر خون قیامت را به یک آهش قیامت میکند زهرا و با پیراهنی که گرگها صد پارهاش کردند تمام شیـعـیانش را شفاعت میکند زهرا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند در طهارت داشتن مانند مسجد میشوند کیمیای دست فـضه؛ مزد کار خانه بود پس کـنـیزان تو دارای عـواید میشوند به گرو رفته ولی صد دل گرو میآورد از قبال چادرت یک قوم عابد میشوند خاکِ خاک انداز صحن خانه را بیرون نریز! رحم کن بیبی به آنهایی که زاید میشوند! در عـبودیت به تسبـیح تو محـتاجـیم ما نامساعدها به اذکارت مساعـد میشوند در مقام عشق از اصل و نسب گفتن خطاست پس تـمـامی محـبّـان تو سـید میشـوند! از مصادیق جهاد احیای امر فاطمه ست گریه کنهای تو هم شأن مجاهد میشوند پاکی ناموس ما مدیون ناموس علیست زیر این پرچم همه دور از مفاسد میشوند روز محـشر در جواب منکـران فاجعه لکههای خون بر مسمار شاهد میشوند
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
نخ تسبیح زهرا عروة الوثقای حیدر بود علی دنیای زهرا بود و او دنیای حیدر بود زمین و آسمان از نور زهرا نور میگیرند درخت آفرینش را وجود او شکوفا کرد خدا روز ازل با عشق زهرا را تماشا کرد چه باید گفت از زهرا از آن انسان بیتکرار کسی غیر از خدا و مرتضی نشناخت زهرا را کسی غیر از خدا و فاطمه نشناخت مولا را ملائک روز و شب گرم طواف خانهاش بودند
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
ز صبح ازل شرح غـم فاطمهست کـسی که نـدارد عـدم فـاطمهست خدا را فـقـط یک قـسم کافی است به حق عـلی، آن قـسم فاطمهست خـدا طـالـعـم را چـه سـعـد آفـریـد نوشـتـه بر آن، مـادرم فاطمهست نــفــس هـای مـن آســمــانـی شـده دمـم یـا عـلـی، بـازدم فـاطمهست فـقـط یک نـفـر مـثـل حـیـدر شـده به قرآن که آن شخص هم فاطمهست زنـان بزرگ جـهـان روز حـشـر همه قطره هستند و یم فاطمهست حـرم در نـجــف دارد و قـلـب مـا به ظاهـر اگـر بیحرم فاطمهست کجـا سـائـلی را ز در رانـده است نـشـان خـدا در کـرم فـاطـمهست
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
کنارِ خالقش بود از ازل؛ از ابتدا؛ زهرا و خواهد ماند، در آن لامکان تا انتها؛ زهرا نزولش آیۀ تطهیر، را دریای اَطهر کرد که بارد از زلالِ رودِ خود بر«انّما» زهرا شبِ چادر نمازش در حقیقت لیلةالقدر است برای شأن او گفتند، «ما اَدراکَ ما زهرا« حدیثِ قدسیِ اهلِ کسا یعنی که روی فرش تمامِ عرش را جا داد، زیر یک عبا؛ زهرا به شوقِ سایهسارِ رحمتِ «اَلجار ثُمًّ الدّار» شدند اهل زمین و آسمان همسایه با زهرا چراغِ خانهاش را نذرِ مسجد کرد، بیمنّت غذای بچهاش را میدهد دست گدا زهرا خدا آموخت، درس بندگی را به حبیبِ خود پس از آن گفت، بعد از هر نمازش؛ مرحبا زهرا »مَفاتیحُالجَنان» قفلِ دل ما را که وا میکرد توسّل کرد، بر صاحبْدعا و گفت، یا زهرا به روز حشر، وقتِ دستگیری، کارشان گیر است شفیعان نیز میگویند، آنجا یکصدا؛ زهرا نوشتن از مقامِ قدسیاش کار خداوند است کجا این گنگگوییهای شاعرها؛ کجا زهرا؟!
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد نه آسیه، نه حوّا و نه مریم؛ تا قیامت هم کسی هم رتبۀ صدیـقـۀ کـبرا نخواهد شد تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو به غیر از تو کسی تأویل اعطینا نخواهد شد فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند: رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه زمین روشن بدون زهرۀ زهرا نخواهد شد تو خورشیدی دم صبح و ستاره موقع مغرب تو که باشی جهان مقهور ظلمتها نخواهد شد « بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر « یا فاطر» که «یافاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد خداوند آفرید او را برای تو که میدانست کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد علی گفتم که نام دیگر زهرای مرضیه ست علی که شعرمن بی نام او زیبا نخواهد شد علی که خالقـش بوده ثناگویش یقـیناً پس مدیح گوشه چشمش هم به شعرم جا نخواهد شد علی که نام او رمز ورود در سماوات است بدون نام او درهای جـنّت وا نخواهد شد دم من حیدر است و بازدم زهراست دم به دم بدون عشق شان امروز من فردا نخواهد شد به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشیم این است که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد علی از روز اول شد ابوالشیعه پس این گونه کسی جز فاطمه مادر برای ما نخواهد شد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
تا توان داری گدای حضرت صدیقه باش بیمحابا! مبتلای حضرت صدیقه باش افضل الأعمال عالم؛ مدح این بانو بود تا نفس داری ندای حضرت صدیقه باش سعی کن تا محـرم کاشانۀ زهـرا شوی مثل سلمان؛ آشنای حضرت صدیقه باش بین این خانه اگر کوچک شوی عزت دهند با صلابت خاک پای حضرت صدیقه باش مادریها میکند هر روز و شب بر شیعیان لااقل از بچههای حضرت صدیقه باش گریه کن در روضههای سخت و جانفرسای او با همین اشکت شفای حضرت صدیقه باش بر حسینیهای عـالم لطف بیپایان کند پس غلام سر جدای حضرت صدیقه باش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
آمـدم تـا كـه عـزادار تـو مــادر بـاشـم بین روضه ز مصیبات غمت تر باشم آمـدم پـشـت درِ خـانـۀ تـو مـنـتــظـرم تـا كه اذنـم بـدهی سـائل این در بـاشم خـادم و بـانی مداح چه فـرقـی دارد!؟ من فقط حاجتم این است كه نوكر باشم آبرویی كه نه، حتی بخدا رویی نیست بـا نـگــاه تـو مـگــر آدم دیـگـر بـاشـم مگراین نیست كه مصداق گل یاس تویی دوستدارم كه ازاین عـطر معطّر باشم طی این سال اگرروضهای از تو خواندم خواستم فـاطمـیّه، فـاطـمـهای تر بـاشم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند بلکه مـور خـانهات کار سلـیـمان میکند مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار خاک پایت هر کویری را گلستان میکند خندهات آرامش قلب نبی و مرتضی است اخـمهایت در جهان تولید طوفان میکند قطره وقتی که به دریا رفت، دریا میشود بیسواد کوی تو تـدریس عـرفان میکند هرکه شد خاک تو ای مهتاب،عالم تاب شد ذرّه را نور رخت خورشید تابان میکند بار هر کس را به معیار علی سنجیدهای حُبّ حیدر کار ما را پیشت آسان میکند
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
ای که تاجِ شرفی روی سر مادرها ای که خاک قدم توست، تمام سرها لحظۀ از تو نوشتن قلمم میلرزد… لحـظـۀ گـفـتـنِ از رتـبـۀ تو پیکـرها گفتن از شأن تو مستلزم وحی است فقط در مقام تو نوشتند« الی آخرها… « جـایگـاه ملکـوتی تو اَوْ اَدْنـیٰهاست جایی از عرش، در آن سوی همه باورها لـقـب «اُمِّ ابـیـهـاسـت» بـرازنـدۀ تـو دختر وحی!، شدی مـادر پیغـمـبرها کوثرِ عشقی و حق خیر کثیرت داده کوریِ چشمِ پُر از بغضِ همه ابترها حجت الله شـدی بـر هـمۀ حجّـتهـا و نوشتـنـد تو را تـاجِ سر سـرورها کـاش میشد بگـذارنـد، تـمام مـردم نـام زیـبای تو را بر هـمۀ دخـتـرها مادر آبی و تا روز قیامت جاری ست چشمۀ عشق تو در چشمِ تر نوکرها از زمانی که شنیدیم، به تو بد کرده بـدمـان آمـده از مـیـخِ تــمــام درهـا
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا و امیر المؤمنین سلام الله علیهما
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علیست با شگـفـتیهای دنـیای عـلـی بـیگـانـهایم اینکه دنیا پیش او هیچ است دنیای علیست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دستها تنها مداوای علیست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علیست یا علی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علیست
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
طبیب جـان پیغـمبر که بود اُمِّ ابیـهـایـش هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش پدر معراج را حس کرده اما خوب میداند بلندش میکند گل بوسه بر دستان زهرایش
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای بهـشت جـاودان، ای مـلیکـۀ جهان ای گـل محـمدی، ای بـهـار بـیخـزان بضعـة النـبـوتی، حُجَـةٌ عـلی الحُـجَـج اسـم آسـمـانـیات، سُبـحـۀ فـرشتـگـان طاهـره، مـطـهـره، عـالـمـه، مـعـلـمـه وافیه، سماویه، حُرّه، حانـیه، حَـصان ای حبـیبـۀ خـدا، ای عزیز مـصطـفی لایق تو کیست کیست؟ جز امیرمؤمنان هم بهشت مصطفیست، آن نگاه غرق مهر هم بهشت مرتضیست، آن نگاه مهربان وصلههای چادرت، رشتۀ نجات خلق بـوریـای خـانـهات، سـرپــنـاه آسـمـان ای سحابِ رحمت و مغفرت دعای تو سجدههای روشنت، چلچراغ عرشیان ای قـنوت مستجاب، آفـتاب در حجاب هر طرف نشانهایست، از تو ماه بینشان ای نـمـاز نـا تـمـام، ای قـیـام مـسـتـدام خـطـبۀ تو با شکـوه، نـدبـۀ تو بیامان ای رضایت خـدا، بـسته بر رضایـتت وصف قهر و مهر تو، وصف دوزخ و جنان آستـان رحـمتـت، نـور، روشـنـا، امـیـد وسعت سخـاوتت، بیکـران و بیکران از نسیم مهر تو، گل به گل شکفته است لحظه لحظه آن به آن، غنچه غنچه باغ جان پُر شده مشام شهـر، از شمـیم یـاس تو از بهشت خانهات، عطر « تنفقوا» وزان دست خـالـی آمده، سـائـلی غـریبوار آن یتـیم بیقـرار، این اسیـر نیـمـهجان در بهار لطف تو، « یطعمونَ» داده گل روزۀ سه روزهات، بینیاز از آب و نان نور و قدر و هل أتی، فجر و کوثر و ضحی لحـظه لحـظۀ تو را، آیـه آیه تـرجـمان بیتهای ما کجا؟ قدر و هـل أتی کجا؟ برتر از گـمان ما، ساحت تو همچـنان در مدیح تو هنوز، واژههـا چه ابتـرند ای فراتر از سخن، ای رساتر از بیان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را بالاترین مخلـوق ها اُمِّ ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت عـلـی آمد به دنیا آینه دارت شود زهـرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جملۀ لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسههایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خدائیش سه آیه گفته در شأنت
: امتیاز
|